the foggy alleys

With you with out you I love you

the foggy alleys

With you with out you I love you

عجب ای دل عاشق.....

عجب ای دل عاشق تو هم حوصله داری  

تو این سینه نشستی هزار تا گله داری ! 

یه روز عاشق نوری یه روزی سوت و کوری   

یه روز مثل حبابی یه روز سنگ صبوری.......  

یه روز رفیق راهی سفر پای پیاده به اندازه عشقی پر از حرفای ساده 

پر از راز نگفته یه کوله بار بردوش که بی طاقت و خسته به انتظار نشسته 

عجب ای دل عاشق تو هم حوصله داری....       

                        

مادر...

وقتی از همه ی دنیا دلم می گرفت 

وقتی هیچکس و هیچ چیز نمی توانست طوفان درونم را ارام کند.... 

تنها نگریستن به چشمان همیشه نگران تو بود که درونم را ارام می کرد. 

کجایی مادر که درونم اشفته و پریشان است. 

کجاست نگاهت؟؟ 

خدایا نگاه مادرم را می خواهم و بس. 

خدایا. 

خدایا...........

و هر طپش دلم تو را فریاد می زند.......

خدایا از من دور نیستی که به دور دستها بنگرم

از دیده ام نرفته ای که دیدنت را ارزو کنم

پنهان نبوده ای که برای پیدا کردنت از پای درایم 

با همه ی نا پیدایی همه جا پیدایی 

الهی خود را فراموش می کنم 

فراموش می کنم تا به یاد تو باشم 

از دیگران گسسته ام که به تو بپیوندم 

خدای من 

کمکم کن. 

امین.

خلاصم کن....

چه راهی که رفتم تا بفهمم جز تو راهی نیست... 

خلاصم کن از عشقهایی که گاهی هست و گاهی نیست. 

تو خوب سوختن و می شناسی سکوتو از من بهتر 

من اتیشم یه کاری کن نمونم زیر خاکستر.