the foggy alleys

With you with out you I love you

the foggy alleys

With you with out you I love you

خواب...

دلم میخواهد بخوابم

مثل ماهی حوضمان....

که چند روزیست روی اب خوابیده است.

دوستت دارم....

سـکـــــــه ی زنـدگـیم
شـیـــــــر نـدارد
امــــــــا
هـمـیـن خـطـی
کـه مـــــــرا بـه تــــــو
وصـــــــــــــــــل
نـگـه مـی دارد را
دوســـــــت دارمـــ …

مادربزرگ ....

مادربزرگ 

گم کرده ام در هیاهوی شهر ان نظر بند سبز را...

که در کودکی بسته بودی به بازوانم..

مادر بزرگ من چشم خورده ام

من تکه تکه از دست رفته ام

در روز روز زندگانیم.....

صبری باید ....

همسفر در راه ماند..زندگی سخت است…

لیک..در  سفر باید بود…

همراهتان از سفر  ماند سیلی سهمگین باور شاید نه ..

سختی راه  را مینماید که بایستی تنها رفت 

صبری باید  تا آرامشی زاید.....