the foggy alleys

With you with out you I love you

the foggy alleys

With you with out you I love you

.........

چشمانم را برای آمدنت کوک میکنم
نمی آیی و من برای همیشه خواب میمانم.

شاید فردایی نباشد اندکی فکر....

به انهای فکر کن که هیچ گاه فرصت اخرین نگاه و خداحافظی را نیافتند

من برای تمام رفتگانی که بدون داشتن اثر و نشانه ای از مرگ ناغافل و ناگهانی

چشم از جهان فرو بستند سوگواری میکنم من برای تمام بازماندگانی که غمگین نشسته اند وهرگز

نمیدانستند که ان اخرین لبخند گرمی است که به روی هم میزنند غمگینم

دیروزگذشته است

واینده هم ممکن است وجود نداشته باشد

لحظه ی حال را دریاب ...

اندکی فکر شاید فردا...

دست در دست دیگری داری..

دست در دست دیگری داری قصه ی ما همیشه تکراریست

چشمهایم دوباره بی طاقت  با دلی که نمیکند عادت...

اه معیار چشم هایم را با کدامین گناه میسنجید؟!

این که من دوستش دارم را با کدام اشتباه میسنجید؟!


پروردگارا....

پروردگارا

ادم {ع} با یک نگاه

از بهشت رانده شد وما با هزاران گناه امید به بهشت تو داریم

پروردگارا

مویمان سپید گردید و خوی ما سپید نگردید

سفید بختمان کن

مبادا مبادا وقتی بیدار میشویم که دیگر وقت خواب است!

حساسیت فصلی!

نـمـیـدانـم چــرا چــشمـانــم گــاهـی بـی اخــتـیـار خــیـس مـی شـونـد

مـیـگـویـند حـساسـیـت فـصـلی اسـت

آری مـن بـه فـصـل فـصـل ایــن دنـیـای بــی تـو حـسـاســم  . . .