رویا.....

راه میروم و شهر را زیر پاهایم میگذارم.........

تو هیچ کجا نیستی

هر چه بود رویا بود ...

دلتنگم...

دلتنگــم

دلتنــگ روزهــای با تـــــــو بودن ؛

من صدایت کنم " عشــقم "

و تو بگویی " جــانم " !

و مــن سیر نشوم از این جانــم گفتن هایت !

و باز صدایت کنم و بـــاز صدایـــت کنـم .......

روزهــای خـوب چقـدر زود تمــام میشوند .

تو درهمـــــه لحظــــــــــه هـــــای منی،......

دنیـــــا هـــــم اگــــــر زیر و ُ رو شـــــــــــود ...

تو درهمـــــه لحظــــــــــه هـــــای منی،

زیباتر از لیلی

شیرین تـــــر از شیرین

پیــــــدا تر از شاهــــــزاده هــای گمشده ی افســـانه هــای دور،

تــــا ...

کـــــــور شــــــود

چشــــــمِِ تنــــــــهایـــــی ...

..........

حواست باشد.

حواست باشد دلت را هرجایی نگذاری!

این روزها دل را میدزدند...

بعد که به دردشان نخورد

جای صندوق پست ان را در سطل اشغال می اندازند!

وتو خوب میدانی

دلی که المثنی شد دیگر دل نمیشود....

حتی خیابونم از قدمام خستس...................................................

از این خیابونا هر وقت رد میشم

دیوونه تر میشم

بی حدو اندازه

باور کن این روزاهرچی که میبینم

فکرمنو داره

یاد تو میندازه....

باور کن..

باور کن تقصیر دلم هم نبود...

تو انقدر خوب بودی

انقدر خواستنی

که هیچ کس تلخ از زیر بار شیرینیت بیرون نمی امد

ای جان دلم..

گفته بودمت وقتی میخندی خدا هم حسود می شود به من

برای این همه داشتنت؟!...