the foggy alleys

With you with out you I love you

the foggy alleys

With you with out you I love you

حتی خیابونم از قدمام خستس...................................................

از این خیابونا هر وقت رد میشم

دیوونه تر میشم

بی حدو اندازه

باور کن این روزاهرچی که میبینم

فکرمنو داره

یاد تو میندازه....


نظرات 2 + ارسال نظر
شکوفه چهارشنبه 16 مرداد 1392 ساعت 12:00

دلتنگ که باشی آدم دیگری می شوی
خشن تر
عصبی تر
کلافه تر
و جالب تر اینکه با اطرافیان هم کاری نداری...
همشو نگه می داری و دقیقا سر کسی خالی می کنی که دلتنگشی

الان همشو نگه داشتی سر من که خیلی دوسم داری خالی کنی؟
اره دیگه میدونم.
خالی کن عزیزم خالی کن.

شکوفه چهارشنبه 16 مرداد 1392 ساعت 12:03

من به تو خندیدم
تا که با خنده خود
پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
بغض چشمان تو لیک
لرزه انداخت به دستان من و
سیب دندان زده از دست من افتاد به خاک ...
دل من گفت برو
چون نمی خواست به خاطر بسپارد
گریه تلخ تو را
و من رفتم
و هنوز
سال هاست که در ذهن من آرام آرام
حیرت و بغض نگاه تو تکرار کنان
می دهد آزارم




بله خب..............!

بله خب...!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد