the foggy alleys

With you with out you I love you

the foggy alleys

With you with out you I love you

امروز هم که باران بود تو نبودی ....

سلام بانوی من

امروز هم باران بارید

فکر کردم باید به تو بگویم

که چه بارانی بارید، نم نم و نم نم

که من هم خیس شدم مثل تمام برگ‌های آرزو هایمان

 درخت‌های رویاهایمان

که آب گرفت تمام خیابان‌های باورمان

زیرگذرهای  خیالمان

می‌دانی امروز بعد از مدت‌ها یادم آمد که نفس هم می‌کشم

که ریه‌ها را از ابدیت پر و خالی بکنم...

و پر شوم از احساسات مخملی

یادم آمد هوا که بارانی باشد دعاها می‌توانند بپرند بالاتر و برسند دست خود خدا

و اینکه امروز جمعه است

و کارمان گیر است

و ...

فکر کردم باید به تو بگویم همه‌ی این‌ها را

راستی بانوی من هنوز هم عاشق ماکارونی هستم!....


نظرات 3 + ارسال نظر
نازنین سه‌شنبه 29 فروردین 1391 ساعت 23:53

بارون
چقدر اینروزا دلم میخواد

سلام
ممنونم از لطفت
بد نیستم خدا رو شکر

خدا رو شکر.

نازنین جمعه 1 اردیبهشت 1391 ساعت 23:26

ممنون

نازنین جمعه 1 اردیبهشت 1391 ساعت 23:29

راستی نه آپ میکنی نه سر میزنی
ولی امیدوارم خوب باشی

سلام.
یه سلامم از کامنت قبلی بهت بدهکارم
بی ادب نیستما نمیدونم چرا یادم رفته!!
سر میزنم کامنت نشد بذارم
ممنونم بابت همممممه چی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد